انسان شناسی در اسلام
مقدمه
علوم انسانی ، علومی هستند که به مطالعه رفتارها و شرایط مربوط به زندگی انسانی می پردازند . روان شناسی علمی است که به مطالعه رفتار انسان می پردازد ، جامعه شناسی نیز همین طور است انسان شناسی نیز از مقوله های همین علم است .
دو شاخه از علم روان شناسی و جامعه شناسی وجود دارد . روان شناسی سعی می کند رفتار را از کوچک ترین تا بزرگ ترین واحد مورد مطالعه قرار دهد . کوچک ترین واحد رفتار انسانی عکس العملی است که او در برابر یک محرک از خود نشان می دهد .ضربه زیر زانو یک بازتاب است و پریدن یک رفتار است . روان شناسی کل وجود انسان راتحت عنوان شخصیت مورد مطالعه قرار می دهد .
جامعه شناسی از دیدگاه گیدنز مطالعه زندگی اجتماعی ، گروه ها و جوامع انسانی است ، مطالعه ای هیجان انگیز و مجذوب کننده که موضوع اصلی آن رفتار انسان به عنوان موجودی اجتماعی است . دامنه جامعه شناسی بی نهایت وسیع است و از تحلیل بر خورد های زود گذر بین افراد تا بررسی فرایند های اجتماعی جهانی را در بر می گیرد . جامعه شناسی به مطالعه فرد نمی پردازد ، بلکه به مطالعه گروه ها و جوامع می پردازد و مطالعه فرد را عهده روان شناسی گذاشته است . اما این سؤال که آیا انسان را مستقل در نظر نگیریم ؟ قطعاً صحیح نیست ، زیرا انسان استقلال دارد هر چند قسمت اعظم شخصیت وی در جامعه شکل می گیرد و در عین حال فردیتش نیز در اینجا محفوظ است .
سؤال هایی که انسان به آنها پاسخ می دهد عبارتند از :
- دامنه حقیقی وجود آدمی از کجا آغاز و به کجا می انجامد ؟
- زیر ساختارهای رفتارهای آدمی چیست ؟
- تفاوت های اصلی و بنیادی انسان با حیوان در چیست ؟
- نیازها و اهداف حقیقی انسان چیست و چگونه می توان به آنها پاسخ داد ؟
انسان شناسی در اسلام : انسان شناسی دینی
انسان شناسی دین ( بویژه انسان شناسی از دیدگاه اسلام )
معرفتی است که انسان درباره خود از منبع وحی دست می آورد .
همچنین ببینید : پاورپوینت انسان در اسلام ۸۴ اسلاید
انسان شناسی دینی نسبت به سایر انسان شناسی ها امتیازاتی دارد که عبارتند از :
۱) زیرساخت هایی از رفتار انسان را بیان می کند که طریق تجربی و فلسفی نمی توان به آن رسید
مثلاً در سوره اعراف آیه ۱۷۲ آمده که : وَ إِذ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِیءَ ادَمَ مِن ظُهُورِهِم ذُرِّیتَهُم وَ اَشهَدَ هُم عَلَی أَنفُسِهِم أَلَستُ بِرَبِّکُم قَالُوا بَلَی شَهِدنَا أَن تَقُولُوا یومَ القِیمَهِ إنَّا کُنَّا عَن هَذَا غَافِلِینَ .
خداوند از پشت انسان ذریه او را گرفت .ذریه یعنی فرزندان منتها اشاره به یک عالم کوچک دارد ؛ گویی زمانی که ما کوچک ترین واحد خودمان بودیم . آن زمان و انگار خداوند مارا گرفته و خودمان را به خودمان گواه گرفته است . یعنی در زمانی که ما بسیار ناچیز بودیم خداوند از ما گواهی گرفته است آیا من خدای تو نیستم ؟ همه ما شهادت دادیم که بله تو خدای ما هستی .
۲) تقدم و تأخر آن در گستره ای فراتر از زمان و مکان می باشد ،زمانی که در اختیار ما هست همان عمر ما می باشد . عالم فقط در دامنه تولد و مرگ محدود نمی شود . قبل و بعد از هر فرد انسان هایی بوده اند و هستند و تاریخ محدود به چنین چیزی نمی شود . تاریخ به زمانی بر می گردد که انسانی در روی زمین وجود نداشته و فرضیتی نبوده و زمانی خواهد بود که این کهکشان ها و کائنات نخواهند بود . ما می توانیم خود را در دامنه تاریخ خویش مطالعه کنیم ولی گاهی باید فراتر از این رفت.
و… (توضیحات کامل داخل فایل)