مقاله دیه

مقاله دیه

دیه
مقدمه مقاله
کم نیستند مردمانی که در زمان گذشته زندگی دارند و همواره ، پیکرهای پوسیده حوادث تلخ و شیرین گذشته را نبش و بر آن تأسف یا مباهات می نمایند .جمعی دیگر ، در زمان حال سیر می نمایند و تنها به آن چه به امروز دارند مشغول و دلخوشند و دم غنیمت می شمرند . دسته دیگر ، نمی دانند دل در گرو چه دارند ، از کجا آمده اند ، به کجا می روند ؟ با دلی سرگشته خود نیز نمی دانند اسیر نرگس مستانه کیستند ؟ گاه بر کنشت و گاه کعبه و زمانی به میخانه و دیر .در این میان ، آنها که طول عمر را در کنار عرض آن می نگرند ، گذشته را چراغ راه آینده و عبرتی برای حال و آینده می دانند ، یافت می نشوند و یا بسیار کم اند . کمند اندیشه به از دست داده های دیروز و دلبستگی به داشته های امروز و دلواپسی برای خواسته ها ، مجالسی برای تفکر و اندیشه نسبت به ……. باقی نگذاشته است . کاش می شد قصه از این غصه ها برچیده بود . کاش می شد مهربانی قابل تکثیر بود ، کاش می شد عشق را تفسیر کرد . کاش ، خورشید محبت در پشت ابر کینه ها پنهان نبود ، تندر باران کمی آهسته بود . کاش رستم سینه سهراب را ، کاش نادر هم کمی از شیرها را در خورده بود . کاش ایوان مداین را ، آئینه عبرت بود . کاش مهر و محبت غایتی می داشتی . سرو بستان دیانت عالمی می داشتی .در تاریخ جوامع بشری از دیرباز تاکنون همواره شاهد جنگها و نزاع های بین مردم بوده ایم که باعث از بین رفتن انسان های بی گناه بی شماری شده و چه بسا بسیاری از این درگیری ها به خاطر خود خواهی بوده است .دین مبین اسلام برای جلوگیری از خونریزی و انتقام جوئی و کین خواهی عمومی یا قبیله ای که در گذشته رایج بوده ابتدا قصاص و در بعد دیات را وضع نموده و معین کرده است . واژه دیه دارای معانی متعددی از جمله : پرداخت کردن ، عقل یعنی منع کردن می باشد که احادیث و روایات زیادی در مورد دیات وجود دارد .دیه در تقسم بندی کلی به دیه نفس و دیه اعضاء تقسیم می شود و در شرع ، انواع شش گانه ای را برای تأدیه دیه مشخص کرده اند.

بیان وانگیزه
بیان و انگیزه من از بیان این موضوع این بود تا خوانندگان عزیز با خواندن این تحقیق که در سطح یک مقاله خوب می توان گنجاند هم خود و هم دیگران را از خسارت ها که همان دیه می باشد مطلع کنند چرا چون شاید فردی که کاری را انجام می دهد نداند آن کار غیر قانونی و جرمی را انجام دهد که ثمرش خساراتی باشد که ما در اینجا همان دیه بیان می کنیم را متحل شود و سعی من در این بود که جرم در جامعه کمتر رخ دهد وافراد همیشه با ترس از دادن دیه سعی کنند در کاری که می خواهنند انجام دهند فکر کنند.

سوالات و فرضیات
یک مسئله ی که اینجا پیش می آید این است که فردی برود یک زود پزی را بخرد که فروشنده بگوید به خاطر اینکه کمی ایراد دارد آن را زیر قیمت می فروشم شرکت هم به من تخفیف داده و شخص بخرد آن را و ببرد استفاده کند و زود پز به خاطر نقص فنی منفجر شود و خساراتی را متحمل شود چه بدنی چه مالی باید مقصر را چه کسی در نظر بگیریم. در اینجا چند سوال مطرح می شود:
۱- برای تعیین مجازات یا جبران خسارت در این گونه موارد چه معیارهایی وجود دارد؟
اگر به واسطه ارتکاب این گونه تخلفات به دیگری آسیبی وارد شود بر مبنای نتایج حاصل از آسیب یا بیماری دادگاه فرد خاطی را مجازات می کند یعنی:
اگر مدت مجازات زاید بر دو ماه نباشد متخلف به حبس از چهار ماه تا یک سال و نیز جزای نقدی از ۵۰۰ هزار تا دو میلیون ریال و چنان چه مدت معالجه بیشتر از دو ماه باشد یک تا سه سال حبس و جزای نقدی از یک میلیون تا دو میلیون ریال و چنان چه موجب نقص عضو شود سه تا ۱۰ سال حبس و دو میلیون تا پنج میلیون ریال جزای نقدی و اگر منتهی به مرگ شود حبس از … تا پانزده سال و سه میلیون تا ۱۰ میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود.
در تمام حالات گفته شده با درخواست شاکی یا اولیای دم دادگاه متخلف را به پرداخت دیه محکوم می‌کند.
۲- اگر در مثال گفته شده مصرف کننده علاوه بر صدمه بدنی دچار خسارت مالی شود فرضاً اساس منزل او تخریب شود آیا دادگاه متخلف را به جبران آن مکلف کند؟
بله، اما باید توجه داشت که برای جبران خسارت مالی غیر از صدمات بدنی (دیه) شخص متضرر از جرم باید تا قبل از پایان جلسه محاکمه، دادخواست ضرر و زیان و مدارک اثبات ادعایش از جمله میزان خسارت وارده به اموالش را که معمولاً توسط کارشناس ارزیابی می‌شود، به دادگاه تقدیم کند.
۳- برای طرح شکایت به کدام دادگاه یا داد سرا باید مراجعه کرد؟ و اصولا پرونده چگونه تشکیل می‌شود؟
اصولاً در این گونه موارد دادسرا و دادگاه محل وقوع جرم صلاحیت رسیدگی دارد یعنی محلی که شخص مصدوم شده یا به اموالش آسیب رسیده است و محل فروش کالا یا محل استقرار کارخانه تأثیری در رسیدگی ندارد. معمولاً در این گونه موارد شاکی شکایت خود را به دادسرای محل وقوع جرم تقدیم می‌کند البته ناگفته نماند که بدون شکایت او هم مراجع قضایی موطف به تعقیب و مجازات متخلف هستند زیرا این جرم از جمله جرایم غیر قابل گذشت است. قاضی دادسرا یا دادگاه نیز دستور لازم را برای جمع‌آوری دلایل، جلب نظر کارشناس، تحقیق از شهود، معرفی مصدوم به پزشک قانونی و … را می‌دهد.

ابعاد کاربردی
به نظر من در اکثر جاهای که فکرش هم به ذهن نمی گنجد به کار می رود مثلا کارفرمای که به کارگر خود تاکید نکرده باید در حین کار کلاه ایمنی بر سر بگذاری ودر اثر حادثه ی که به بار می آید مسئول پرداخت دیه کارگر می شود با فهمیدن این مطالب در کارش کارفرما سخت گیری زیادی می کندکه در پزشکی قانونی و همچنین در راحتی رای دادن قضات دادگستری ها کمک زیادی می باشد.

پیشینه تحقیق و روش تحقیق و تنگناهایش
در این نوشتار تلاش شده با رجوع به منابع مختلف و از جمله کتاب قانون مجازات اسلامی و افراد خانواده های که به پرداخت دیه منجر شده اند صحبت شده و همین طور شرکت ها ی که ملزم به پرداخت زیادی دیه شدند صحبت کرده و در همه اینها منبع مهمتر کتاب آسمانی ما مسلمین قرآن و سیره مسلمین توجه شده و کتابهای حقوقی استفاده شده و با جمع آوری و طبقه بندی توانستم این تحقیق را ارائه کنم.

تقسیم مطالب
در فصل اول به معنای لغوی و مفهوم دیه می پردازیم و در فصل بعدی به میزان دیه و در فصل سوم به تغلیظ دیه میرسیم ودر آخر به مطالبه خسارات مازاد بر دیه می پردازیم که هر کدام جای بحث های برای خودش دارد.

معنای لغوی و اصطلاحی « دیه »
واژه « دیات » جمع « دیه » است و فقهای اسلامی و نیز فرهنگ نویسان برای آن چند معناذکر کرده اند:
۱- جوهری می گوید : دیه مفرد دیات است و هاء در آن عوض واو آمده است. یعنی دیه مقتول را پرداختم . و در کتاب لسان العرب در حدیث قسامه آمده است : « فواده من ابل الصدقه .» یعنی دیه اش را از شتر صدقه پرداخت. و در حدیثی دیگر آمده است : « ان احبوا قادوا و ان احبوا وادوا » یعنی اگر اولیای مقتول خواستند قصاص کنند و اگر خواستند دیه بگیرند ، که در اینجا « وادوا » فعل ماضی و از باب مفاعله است .
۲- مرحوم دهخدا می نویسد : « دیه مالی است که بدل نفس مقتول به ولی او داده می شود و از باب تسمیه به مصدر است .و گاه اطلاق می شود به بدل اعضاء ، مثل دست و پا و آن را ارش نیز می گویند . و ارش بربدل نفس هم اطلاق می گردد…..و به فارسی آن را خون بها می گویند و عوام پول خون نیز گویند . »
۳- در جواهر الکلام درباره دیه و تعریف آن چنین آمده است : « دیات جمع دیه به کسر اول و تخفیف یاء است ، و تشدید یاء خطا است . « هاء » در آن به عوض فاءالفعل کلمه است ؛ زیرا اصل دیه « ودی » مانند « وعد » است .کلمه دیه از ودی اخذ شده که به معنی پرداخت وتأدیه خون بها است و می گویند: « ودیت القتیل ادی دیه » واژه دیه در لغت به معنی عقل « منع » است . زیرا ادای دیه مانع خونریزی می شود و یکی از معانی عقل ، منع است گاهی هم دیه به معنی دم به کار می رود که از باب تسمیه مسبب به اسم سبب است و در این جا مقصود مالی است که تأدیه اش بر شخص آزاد به سبب ارتکاب جنایت بر نفس یا غیر آن واجب می شود ، خواه مقدار و مبلغ دیه از سوی شارع معین شده باشد یا نه؛هر چند که دیه را معمولاً در مورد اول« یعنی نفس» به کار می برند و در مورد دوم « یعنی اعضاء » اصطلاح ارش و حکومت استعمال می کنند و این از قبیل تسمیه به مصدر است . »
۴- در تکمله المنهاج آمده است : « دیه مالی است که در صورت وقوع جنایت بر نفس یا اعضای بدن و یا ایراد جرح باید ادا شود . »
۵- از نظر امام خمینی ره : « دیه عبارت است از مالی که به جنایت بر حر در نفس یا پایین تر از آن واجب شود چه مقدر باشد یا نه به دیه نام برده می شود.»
از آن چه گذشت بدست آمد که دیه مالی است که پرداخت آن به سبب قتل یا وقوع جنایت بر عضو ، بر عهده جانی یا قائم مقام او می باشد و باید آن را به مجنی علیه یا ولی او ادا کند « برای دیه اصطلاح عقل راهم به کار برده اند وعقل به معنی بستن و پابند زدن به شتر و نیز منع است و از این روی پرداخت کنندگان دیه قتل خطئی راعاقله گویند. وجه تسمیه آن این است که درمیان اعراب وقتی کسی مرتکب قتل می شد ، اهل و عشیره او شترانی فراهم می کردند و آنها را به سرای اولیای مقتول می آورند وآنجا می بستند . بدین جهت به دیه ، عقل نیز گفته اند . و نیز گفته اند : « دیه را از آن جهت عقل می گویند که با دادن شتر ، زبان اولیای مقتول را می بستند و مانع از خونخواهی آنها می شدند »
۶- قانون مجازات اسلامی : در م ۱۵ این قانون دیه چنین تعریف شده است : « دیه مالی است که از طرف شارع ، برای جنایت تعیین شده است . » این تعریف مجمل و نارسا است . زیرا در تمام موارد ، شارع دیه را تعیین نکرده است ، بلکه گاهی تعیین مقدار دیه را به حاکم واگذار کرده اند که به آن « حکومت » و مجازاً « ارش » می گوییم ، خصوصاً که لغت ارش مرادف با دیه است به هر حال شاید قانونگذار در مقام بیان تمام مقصود خویش نبوده است ، و یا منظورش تعریف دیه مقدر بوده است نه دیه به معنای اعم .
در م ۲۹۴ همین قانون آمده است : « دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به مجنی علیه یا به ولی یا اولیای دم او داده می شود » . این تعریف هم تمام نیست . زیرا ممکن است جنایت بر منفعت باشد ؛ مثل شنوائی یا بینائی بی آن که ظاهر عضو آسیب ببیند .

حقوق دیه در لغت
حقوق دیه در لغت به معنی پرداخت خونبها می باشد . بمعنای عقل هم آمده چرا که با پرداخت آن نزاع و اختلاف بین طرفین کنار گذاشته می شود. اصولاَ در جنایات غیر عمدی وارد بر جسم و جان انسان به او داده می شود. در مورد جنایات عمدی نیز بعضاَ با شرایطی دیه پرداخت می شود. در همین راستا، از جمله مسایلی که در حقوق ایران وجود دارد اینست که دیه چه جایگاهی دارد ؟ آیا دیه واقعاَ به مانند حدود و قصاص که در ماده ۱۲ ق.م.ا بعنوان مجازاتهای اصلی که آمده است مجازات و کیفر قانونی است یا اگر چه در ق.م.ا در زمره مجازات آمده است ولی جنبه جبران خسارت دارد و ماهیت آن دین می باشد ؟ ق.م.ا بدون اینکه صراحتاَ به این موضوع اشاره کند احکام مخصوص دیه را برای محاکم معین ساخت . ولی در این باره در بین حقوقدانان، فقها و قضات اختلاف نظر است و مردد بین یکی از دو امر فوق میباشد. در این تحقیق نظر حقوقدانان و فقها را در دو بخش پی گیری کرده و ماهیت حقوقی آنرا تبیین می کنیم : نظر گروه اول که معتقدند دیه جنبه جبران خسارت دارد و ماهیت آن دین می باشد . نظر گروه دوم که معتقدند دیه جنبه مجازات دارد و از جمله کیفرهای قانونی است . بنا بر نظرات و استدلال های این افراد که مختصراَ در ذیل می آید دیه امری حقوقی است و جنبه جبران خسارت دارد :

۱- دیه در هر موردی خاص افزایش و کاهش می یابد اگر چه مقدارش معین است ولی در هر موردی ممکن است با مورد دیگر متفاوت باشد در حالیکه میزان مجازات متغیر نیست .
۲- دیه قابل عفو و اسقاط از جانب اولیای دم یا مجنی علیه است اما مجازات جنبه عمومی آن غلبه دارد و قابل عفو و اسقاط توسط مجنی علیه نیست مجازات جزو قواعد امری و نظم عمومی است و در واقع مجازات را حکم و دیه را حق می دانند .
۳- پرداخت دیه از جانب عاقله دلیل بر مجازات نبودن آن دارد .
۴- به آرای صادره از دیوانعالی کشور استناد می کنند .

مثلاَ در یک رأی اصراری طرح دعوای زاید بر دیه یا طرح دعوای ضرر و زیان ناشی از جرم بعنوان دیگری غیر از دیه فاقد وجاهت قانونی داشته شده است . ظاهر این رأی حاکی از دین بودن دیه دارد. یا به رأی وحدت رویه استناد می کنند. «اینکه با توجه به ماده ۱۲ قانون آیین دادرسی کیفری،دادگاه همین که متهم را مجرم تشخیص دهد مکلف است ضمن صدور حکم محکومیت کیفری، حکم ضرر و زیان مدعی خصوصی را صادر نماید . و با عنایت به اینکه به موجب ماده ۶ همین قانونی که با فوت متهم ، قرار موقوفی تعقیب کیفری صادر می شود درصورتیکه در اثر تصادم در وسیله نقلیه موتوری رانندگان آنها فوت شوند مجازاتهای شخصی موقوف و ساقط می شود و در این فرض تعقیب کیفری موقوف می شود. رسیدگی به دعوای اولیای دم یکی از راننده ها علیه ورثه راننده دیگر از آن جهت که جنبه مالی دارد در صلاحیت دادگاههای حقوقی است » . میتوان به غالب بودن جنبه جبران خسارت و مالی بودن دیه استناد کرد. (۳) . همینطور می توان به نظریه مشورتی (۴)که مقرر میدارد که دیه با مرگ مجرم ساقط نمی‌گردد اشاره کرد .

این فایل با کیفیت عالی آماده خرید اینترنتی میباشد. بلافاصله پس از خرید، دکمه دانلود ظاهر خواهد شد. فایل به ایمیل شما نیز ارسال خواهد گردید.

تعداد صفحات: 70

فرمت فایل: WORD