مقاله بررسی عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد

مقاله بررسی عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد

بررسی عزت نفس بین زنان متاهل و مجرد
چکیده
در این تحقیق،به بررسی عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد پرداخته شد بدین ترتیب که میزان عزت نفس را با تست کوپراسمیت مورد سنجش قرار دادیم.
نمونه تحقیق ۳۰ نفر زن متأهل و ۳۰ نفر مجرد در نظر گرفته شد، پس از بدست آوردن نمرات خام، جدول توزیع فراوانی، شاخصهای گرایش مرکزی و پراکنش، نمودارهای چند ضلعی ترسیم شد و در نهایت از طریق آزمونt گروههای مستقل به بررسی تفاوت بین عزت نفس دو گروه پرداختیم .
از آنجائیکه t بدست آمده کوچکتر از t جدول بود به این نتیجه رسیدیم که تفاوتی بین عزت نفس زنان متأهل و مجرد وجود ندارد .

مقدمه
در روانشناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی مباحث جنجال برانگیزی مطرح می شوند، این مباحث جذابیت خاصی را برای محققین ایجاد نموده و زمینه مساعدی را برای برپایی تحقیقات بنیادی و کار بردی فراهم ساخته اند. یکی از موضوعاتی که همواره به مانند پلی ارتباط بین روان شناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی را ایجاد می کند،مبحث خویشتن است . در مبحث خویشتن ، عزت نفس ، کنترل خویشتن و… عنوان می گردد .
در حال حاضر، تحقیقات فراوانی در زمینه عزت نفس صورت می گیرد که عوامل شکل دهنده آن را معرفی خواهند کرد .(کریمی، یوسف،۱۳۶۴، ص ۲۴ )
در زمینه عوامل مؤثر بر عزت نفس عنوان می گردد که عوامل گوناگونی در ارتباط با آن می باشند ،که این پژوهش هدف آن است از تفاوت های متعددی که بین مجردین و متأهلین وجود دارد عزت نفس مورد ارزیابی قرار می گیرد. به عبارت دیگر رابطه ازدواج و عزت نفس مورد بررسی قرار می گیرد .

مقالات عزت نفس زنان

موضوع تحقیق: بررسی میزان عزت نفس بین زنان متأهل و مجرد

فایده، اهمیت، هدف تحقیق
یکی از زیر بنایی ترین و مهمترین عوامل مؤثر در سلامتی روان ، عزت نفس می باشد. چنین به نظر می رسد که بحث پیرامون این موضوع ،یک ضرورت اساسی ، به منظور ارتقاء سطح بهداشت روانی در جامعه می باشد .
نیاز اصلی و اساسی ما در زندگی داشتن احساس خوب در مورد خودمان است ، ما نیاز داریم که خود را از نظر جسمی ، فکری و احساسی و عاطفی انسان خوب و با ارزش بدانیم. چنین احساسی ، نیاز قطعی و اساسی است که بدون دادن اعتبار و ارزش لازم به خودمان هرگز قادر نخواهیم بود تا از احساس آرامش و آسایش درون برخوردار شویم.( نینوایی ،۱۳۷۵،ص ۱۴ـ۱۳)
زنان در جامعه از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند . نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می دهند . این قشر از حساسیت خاصی برخوردار است که اگر به نیاز آنها توجه کافی مبذول نشود، مسلماً خسارت های زیانباری چه از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی به جامعه وارد خواهد آمد .
پس با توجه به اهمیت موضوع عزت نفس و قشر وسیعی از زنان که در جامعه زندگی می کنند برآن شدیم تا به بررسی عزت نفس در بین زنان بپردازیم . از طرفی یکی دیگر از مسائلی که در زندگی زنان مورد توجه قرار گرفت مسأله ازدواج است تصمیم گرفته شد که به بررسی عزت نفس در بین زنان متأهل و مجرد پرداخته شود تا مشخص گردد آیا بین زنان متأهل و مجرد از لحاظ عزت نفس تفاوتی وجود دارد یا خیر؟ اگر تفاوتی مشاهده می شود در پی علل باشیم تا پس از شناخت عامل در پی رفع آن برآییم .
فایده دیگر این تحقیق این است که به بالا بردن شعور فرهنگی ایرانیان کمک کنیم تا به نقش اساسی زن در جامعه پی برده شود و به این ترتیب قسمتی از مشکلاتی که سبب آن زنان هستند در جامعه رفع شود .

نحوه شکل گیری اعتماد به نفس

فرضیه های تحقیق :
در این تحقیق برای رهنمود بخشیدن به فرآیند پژوهش فرضیه های ذیل عنوان می گردند :

فرض صفر  فرض صفر

بین میزان عزت نفس و متغیر ازدواج در بین زنان ارتباط معنی داری وجود ندارد.

فرض خلاف فرض خلاف

بین میزان عزت نفس و متغیر ازدواج در بین زنان ارتباط معنی داری وجود دارد .

تعریف عملیاتی :
۱ـ عزت نفس طبق تعریف فرهنگنامه ای : ارجمندی خود ، گرامی داشتن خود ، عزیز دانستن خود ( عمید، ۱۳۶۳ ، ص ۸۶۳ )
۲ـ عزت نفس تصورات ، نگرشها ، ارزیابی هایی که شخص به طور مدام درباره خود انجام می دهد ( کوپر اسمیت ، ۱۹۶۷ )

الف) مفاهیم نظری تحقیق :
عزت نفس یا خود ارزیابی ، اثرات برجسته ای در جریان فکری ، تمایلات ، ارزشها و هدفهای شخص دارد و کلید فهم رفتار اوست . به منظور شناخت کیفیات روانی انسان و پی بردن به روحیات او باید به طبیعت و میزان عزت نفس و معیارهای قضاوت وی درباره «خویشتن» آگاهی یافت . یکی از الگوهای ساختاری عزت نفس «مفهوم خود» است که به توضیح آن می پردازیم .

مفهوم خود
انسان در فرایند جامعه پذیری می آموزد که « خود» را به عنوان موجودی مستقل و جدا از دیگران باز شناسد . خود دارای هویت مشخصی است که دیگران در برابر او واکنش نشان می دهند. نوزاد انسان در بدو تولد مفهومی از خود ندارد و آگاهی از هستی خویش را در فرایند اجتماعی شدن می یابد .
خود شامل تمام افکار، ادراکات و ارزشهایی است که من« آنچه هستم» و « آنچه می توانم انجام دهم» را شامل می شود. این خود ادراک شده به نوبه خود هم بر ادراک فرد از جهان و هم بر رفتار او تأثیر می گذارد .

سه جنبه که جیمز برای خود قائل می شود عبارتست از :
الف ـ جنبه مادی (مثل آب و …)
ب ـ جنبه روانی( حالات هوشیاری، نگرشها و…)
ج ـ جنبه اجتماعی ( تشخیص و شناسایی دیگران از من)

ابعاد عزت نفس
۱ـ تنفر از خود
کسانی که برای خود عزت نفس اندک قائلند، به حقارت خود معتقدند و دوست داشتنی نیستند. آنها از خود انتظارات غیر منطقی دارند ، همیشه به شدت از خود انتقاد می کنند ، از موقعیتهای اجتماعی هراسناکند ، انتظار شکست می کشند و می خواهند همیشه در حاشیه باشند .

۲ـ شک و تردید درباره خود
افراد دارای عزت نفس متوسط از ویژگیهای چندی برخوردارند. آنها به خود شک می کنند ، خوشبین بوده و انتقاد کمتری را می پذیرند، مایلند خود را با دیگران تطبیق دهند ، آنها برای برطرف کردن تردید خود جویای شناخت و تأیید بیرونی هستند . مسأله اصلی این افراد عدم اطمینان است . آنها در واقع بازیگر نقشی هستند که دیگران را خوشحال می کند نه خود را .

۳ـ تأیید خود
کسانی که برای خود عزت نفس زیادی قایلند ، اساساً به خود اعتماد دارند . چنین حالتی آنها را علاقمند می سازد که با تمام وجود به استقبال مسایلی بروند و ابراز وجود کنند . این امر به آنها شجاعت می دهد تا در مقابل تهدیدها ایستادگی نمایند. چنین افرادی گوشه گیر نبوده ، انتقاد را می پذیرند، ناکامیها را تحمل می کنند . شکست آنها را از پا در نمی آورد و از نظر جسمی سالمند . با وجودی که از نقاط ضعف و قدرت خود آگاه هستند ، از خود انتقاد نکرده ایراد نمی گیرند .( ستوده ، ۱۳۷۶، ص ۲۷۲،۲۷۱)

البته نگرش دیگری نیز در مورد عزت نفس وجود دارد و آن اینست که افرادی وجود دارند که در مورد «خود» واقع نگر نیستند یعنی بیش از آنچه هستند نسبت بخودشان نگرش مثبت دارند و این عده کسانی هستند که دچار احساس بزرگ منشی دارند و بنظر افراد متکبر و از خود راضی می آیند .

راههای افزایش عزت نفس در زنان

نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس:
روان شناسان بر نش قاطع تجارب عاطفی اولیه ( بویژه رابطه مادر و کودک ) در تعیین احساسات، هیجانات و خود ارزشمندی تأکید دارند. به اعتقاد آنان قبل از اینکه نظام شناختی فرد و افکار مربوط به ارزشمندی خود، تکوین یابد، میزان پذیرش کودک بر عزت نفس تأثیر می گذارد .
راجرز کسی که اصطلاح پذیرش یا توجه مثبت غیر مشروط را بکار برد ، اولین کسی است که مستقیماً در مورد نقش روابط خانوادگی در شکل گیری مفهوم خود و عزت نفس صحبت نموده است . او فرض می کرد که عزت نفس بالا ، از محیط خانوادگی که محبت را به اطاعت و یا موفقیت خود مشروط نمی کند، ناشی می شود . والدین کودکان با عزت نفس بالا به طور غیر مشروط ( فقط به خاطر خود کودکان ) به آنان عشق و محبت می ورزند و آنها را با همه ویژگیهایی که دارند، می پذیرند . (پریش، ۱۹۹۱)

باس نیز بیان می کند ، عشق و محبت غیر مشروط والدین هسته عزت نفس را تشکیل می دهد . این قبیل والدین هیچ شرطی قائل نمی شوند، بنابراین کودکان آنها نیز یاد می گیرند که مهمترین افراد زندگی( یعنی والدین) آنها را فقط به دلیل اینکه« هستند و وجود دارند » ارزشمند می دانند .
بیشتر نظریه پردازان اتفاق نظر دارند که زیر بنای عزت نفس در خانواده و در نخستین سالهای زندگی بر اثر نگرش و طرز رفتار والدین نسبت به کودک ایجاد می شود . به نظر می رسد که نگرش و تعامل کودک و والدین در سه زمینه از اهمیت ویژه ای برخوردار است . اولین حیطه به میزان پذیرش ، علاقه و گرمی ابراز شده نسبت به کودک مربوط می شود .

به طور کلی ، اکثر نظریه پردازان اتفاق نظر دارند که پذیرش یا توجه مثبت غیر مشروط ، پیش نیاز اصلی برای عزت نفس مثبت است .
حوزه احساس دوم در تعامل والدین و فرزندان به آسان گیری و تنبیه مربوط می شود . اطلاعات موجود نشان می دهند که والدین کودکان با عزت نفس بالا ، خواسته های مشخص و روشنی دارند که با عزمی راسخ اعمال می شود . والدین کودکان با عزت نفس پایین ، برخلاف این الگو ،‌کمتر راهنمایی می کنند و معمولاً به جای پاداش، از تنبیه استفاده میکنند . تسلط ، طرد و تنبیه شدید منجر به عزت نفس پایین می شود . کودکان تحت این شرایط ، تجربیات کمتری از عشق و موفقیت بدست می آورند و گرایش به مطیع بودن و گوشه گیری و گاه پرخاشگری دارند .

حوزه حساس سوم در تعامل والدین و کودکان در مورد اعمال رویه های دموکراتیک است . والدین کودکانی که عزت نفس بالایی دارند ، مجموعه قوانین گسترده ای برقرار میکنند و اشتیاق زیادی به اعمال آنها دارند ، ولی رفتارها در محدوده تعیین شده ، غیر اجباری و با پذیرش حقوق و عقاید کودک همراه است . والدین کودکان با عزت نفس پائین محدودیت های نامشخص و اندکی را تعیین می کنند و روشهای نظارت مستبدانه ، سلطه جو ، طرد کننده و سازش ناپذیر دارند .
کوپر اسمیت ۱ از مطالعه نوجوانان به این نتیجه رسید که علاقه عمیق کودکان و پذیرش آنها ، مشخص کردن دقیق محدوده اعمال آنها و راهنمایی براساس قوانین روشن ، آزادی در اعمال فردی که در این محدوده مشخص قراردارد ، رفتار غیر تنبیهی و احترام به عقاید کودکان تا حد زیادی در رشد عزت نفس بالا دخیل است .
در نتیجه به طور خلاصه والدین فرزندانی که عزت نفس بالایی داشتند ، غالباً طرز برخوردها و شیوه های رفتاری زیر را دارا بودند :
و…….

منابع:

  1. بختیاری ، فرضعلی، بررسی عزت نفس و رابطه آن با هیجان پذیری در بین دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان خدابنده، پایان نامه دانشکده مدیریت و برنامه ریزی،۱۳۷۵
  2. بیابانگرد، اسماعیل با مقدمه ای از دکتر غلامعلی افروز، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان ،تهران انجمن اولیای مربیان جمهوری اسلامی ایران ۱۳۷۱ چاپ اول
  3. بیابانگرد ،اسماعیل،روان شناسی نوجوانان،تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،۱۳۷۶
  4. پور شافعی ، هادی، رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه شهرستان قاین، پایان نامه تهران دانشگاه تربیت معلم،۱۳۷۰
  5. ستوده ،هدایت ال..،روان شناسی اجتماعی ، تهران انتشارات آوای نو،۱۳۷۶
  6. سادات .محمدعلی،اخلاق اسلامی،انتشارات مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی۱۳۶۹
  7. سیاسی ،علی اکبر، نظریه های مربوط به شخصیت، نشر دانشگاهی۱۳۶۶
  8. شاملو، سعید،بهداشت روانی
  9. عمید،حسن، فرهنگ فارسی عمید،تهران انتشارات امیر کبیر۱۳۶۳
  10. کریمی ،یوسف،روان شناسی اجتماعی، دانشگاه پیام نور۱۳۶۴
  11. لی ،مای، شخصیت انتشارات دانشگاه تهران
  12. میرزا بیگی، علی، نقش نیازهای روانی ، بهداشت روانی، آموزش و پرورش تهران انتشارات اطلاعات۱۳۷۱
  13. نفیسی،غلامرضا و زند، پارسا سنجش و ارزشیابی، تهران دانشگاه آزاد اسلامی ۱۳۷۶

این فایل با کیفیت عالی آماده خرید اینترنتی میباشد. بلافاصله پس از خرید، دکمه دانلود ظاهر خواهد شد. فایل به ایمیل شما نیز ارسال خواهد گردید.

تعداد صفحات: 70

فرمت فایل: WORD