افسردگی و همجنس گرایی
افسردگی بطور عام
از دیدگاه تئوریهای روانکاوی و “رفتار گرایانه” افسردگی نوعی اختلال در بهداشت روانی فرد تعریف می شود و با دوره ها و حالات کوتاه غمگینی و دلسردی فرق دارد. دوره افسردگی عمومآ از دوران غمگینی و چیره شدن اندوه بر فرد که ممکن است لحظه ای هم باشد، طولانی تر است؛ یعنی روزها، هفته ها و حتی ماه و سال هم ممکن است بطول بکشد. افسردگی همچنین با تغییرات ناگهانی روحیه در دوران بلوغ که طی آن فرد گاهی شاد و شنگول و گاهی غمگین و افسرده است، فرق می کند. فردی که دچار افسردگی است حالات روحی روانی و نشانه هایی فیزیکی از خود بروز می دهد که عمده ترین آنها از این قرارند:
احساس می کند که شاد و سر حال نیست، در بیشتر ساعات روز افسرده است، علاقه ای به چیزی یا انجام کاری ندارد، حتی علایق سابق خود را هم کنار می نهد، از پس حل مشکلات روزمره خود که قبلآ ازعهده آنها بر می آمده، عاجز است، احساس خستگی می کند، ناآرام و بی قرار است، میل به غذا ندارد ( و در نتیجه ممکن است دچار کمبود وزن شود) یا به پرخوری می پردازد( و در نتیجه دچار اضافه وزن می شود.)، اعتماد به نفس ندارد، ساعتها در رختخواب بیدار می ماند و زود هم بیدار می شود یا شبها بیدار می ماند و روزها می خوابد، میل جنسی ندارد،احساس بی ارزشی و نا امیدی می کند،به خود و توان خود اعتماد ندارد، گوشه گیر و منزوی می شود، ممکن است در ساعات و لحظات خاصی از روز نوع شدیدی از احساس بد و ناخوشایند بر او غلبه کند، زود رنج است، زود به همه چیز و همه کس شک می کند، فوری از جا در می رود، زود تحریک می شود، از سر درد یا شکم درد یا التهاب روده می نالد، احساس ضعف و کمبود انرژی می کند، دنیا و هر چه در آن است را بی ارزش می داند، توانی در خود نمی یابد که شرایط و وضعیت خود را عوض کند
البته این حالاتی که در بالا به آنها اشاره شد، ممکن است در همه افراد مختلف بدرجات متفاوتی بروز کنند و یا فقط بخشی از آنها در یک فرد افسرده مشاهده شوند.
دلایل افسردگی
افسردگی ملیت ندارد، هر کسی ممکن است دچار افسردگی شود. تخمین زده می شود که حدود ۲۱ درصد مردم جهان در دوره ای از زندگی خود یک یا چند بار دچار این عارضه می شوند. دلائل افسردگی ممکن است بیماری دیگری باشد مثلآ اختلال در غده تیروئید، سرطان یا امراض قلبی. در بعضی افراد ژنتیکی است یعنی اگر پدر یا مادر (یا پدر بزرک و مادر بزرگ) به افسردگی مبتلا بوده اند احتمال اینکه فرزند آنها هم دچار افسردگی شود خیلی زیاد است. بعضی افراد برای دچار شدن به افسردگی کلآ از استعداد بیشتری برخورداند و روانشناسان ساختار بدنی؟ و تجربیات اولیه زندگی این افراد را در زمره عوامل ابتلا به افسردگی می دانند. عوامل اجتماعی، خانوادگی، تربیتی، حوادث دوران کودکی، رفتارهای نامناسب والدین همه همه در عارض شدن افسردگی به فرد دخیلند. بر اساس تحقیقی که چندی پیش در کشور صورت گرفت معلوم شد که بهداشت روانی نیمی از جوانان زیر ۲۹ سال در وضعیت هشدار دهنده قرار دارد و در زمینه وضعیت جوانان ۱۴ تا ۳۰ سال، ۳/۴ درصد آنها دارای مشکلات جدی روانی و ۲/۴۰ دارای مشکلات خفیف تری هستند. در این تحقیقات معلوم شد که حدود ۲۱ در صد مردم جامعه به نوعی دارای اختلالات روانی هستند( در حد همان آماری که کشورهای دیگر ارائه می دهند.) اما امکانات و هزینه ای که در کشور ما صرف حل مشکلات روانی مردم می شود طبیعتآ خیلی کمتر از آن چیزی است که کشورهای دیگر در این راه هزینه می کنند. یا مثلآ مشاوران در مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی ما از سطح تحصیلی و تخصص پائین تری نسبت به همکاران خود در کشورهای دیگر دارند( لیسانس). تازه همه مدارس و مراکز آموزشی در سطح کشور هم تحت پوشش مشاوران واقع نیستند. ازطرح نرم افزاری کردن مراکز مشاوره در آموزش و پرورش هم که مسئولان قولش را داده اند هنوز خبری نیست. اما گر طرح ” همیار مشاور” (که فعلآ در سطح محدودی است) بصورت سراسری اجرا شود شاید تعداد هر چه بیشتری ( اگر نه کمک تخصصی و ایده آل) اما حداقل کمک را دریافت می کنند. و………….