معماری مدرن
بخشی از مقاله ریشه های معماری مدرن
هنر مدرن و معماری مدرن به یکدیگر تعلق دارند. هدف هردوی اینها کمک به انسان برای یافتن جای پای وجودی دردنیای جدید از طریق تجسم و ویژگیهای آن است. خصلت هنری معماری مدرن را پیشگامان آن تشخیص دادند. لوکوربوزیه تأکید خاصی به این دیدگاه داش، به طور که در تمام سه فصلی که در کتاب خود درباره «معماری». به نام به سوی معماری جدید ارائه کرده، همین نظر را مطرح میکند. « شما سنگ، چوب و بتن را به کار میگیرید.
و با این مواد خانه و کاخ میسازید. این کار، ساختن است. نوعی سازندگی در کار است. سپس ناگهان احساسات درونیام را بر میانگیزید، حالم را خوب میکنید و من خوشحال میشوم و آن را زیبایی میخوانم. این معماری است و هنر در آن نقش دارد.» حتی میس ون دروهه که به کلی «خشکه مقدس» ترین پیشگامان تلقی میشود.
در مقدمه نشریه رسمی Wessenhofsiedlang همان عقاید را بیان میکند . «امروز کاملاً ضرورت دارد تأکید شود که سکونتگاه جدید، به رغم جنبههای فنی و اقتصادی آن، مسئلهای هنر است. این امر تنها از طریق تلاشهای خلاق میتوان به آن دست یافت.» دست آخر آنکه، میس ون دروهه کلکسیونر نقاشیها کلی (و نه موندریان!) شد. بدین لحاظ، جنبش مدرن در معماری، در واقع جنبش هنری بود.
مقاله در مورد معماری مدرن
اما آیا این امر مغایر با تعبیر رایج از معماری مدرن به عنوان معماری «کارکردگرایی» نیست؟ مسلماً لوکوربوزیه، گروپیوس و میس توجه خاصی به کارکرد داشتند. اما هیچیک از آنها معتقد نبودند که فرم صرفاً از کارکرد «پیروی میکند». پیش از این نقل قولی از لوکوربوزیه شد. او در ادامه میگوید . «شما استفاده از مواد سست و دست به کار شدن با مواضع کم و بیش سود جویانه روابط خاصی را به وجود میآورید.
که عواطفم را بر میانگیزید. اینها نوعی از آفرینش بسیار دقیق ذهن شماست. این معماری است.» کارکردگرایی افراطی در طول سالهای رهبری گروپیوس در باهاوس نیز دنبال نشد. ان رویکرد تنها در سال ۱۹۲۸، زمانی که هانس مه یر مدیریت باهاواس را بر عهده گرفت ، ارائه گردید.
همان سال مهیر در بولتن مدرسه نوشت: «تمام چیزها در این جهان محصول فرمولی هستند که عبارت است. از کارکرد ضربدر اقتصاد. بنابراین تمام این چیزها آار هنری نیستند. کال هنر ترکیب است و بنابراین بیفایده. کل زندگی کارکرد ست و بنابراین غیرهنری.» نتیجه آنکه کارکردگرایی مهیر در حاشیه جنبش مدرن باقی ماند.
سبک معماری مدرن
هر چند این موضوع پس از جنگ جهانی دوم به دست نیروهایی که اساساً به اقتصاد و کارآیی علاقهمند بودند دنبال شد. و آنان تا آنجا پیشرفتند که به آن «کارکردگرایی زشت» لقب دادند. کارکرد گرایی زشت به عوض ایجاد هدف هنری معماری مدرن، ساختمان را به فعالیتی صرفاً عقلانی تقلیل داد. که با تحلیل منطقی و «شیوههای طراحی» هدایت میشد.
پیش از آنکه در نظر آوریم که چگونه معماری مدرن اهداف هنریاش را در کار جا انداخت. به طور کلی باید سخن چند درباره بعد هنری معماری اضافه کنیم. معماری به عنوان هنر، جهانی رؤیت پذیر را میسازد. ظاهراً این جهان با آن جهانی که هنرهای تجسمی میسازند همخوانی ندارد.
اثر معماری ماهیت و بستگیهای موجودات بشری ، جانوران یا چیزهای دیگر را بر ما آشکار نمیکند. به طور کلی، معماری هیچ چیزی را به تصویر نمیکشد؛ پس معماری چه کاری انجام میدهد؟. معماری بیش از آنکه چیزی را نمایش دهد شیوههای متفاوت هستی بین زمین و آسمان را مجسم میکند. البته تمام چیزها با زمین و آسمان رابطه دارند.
و این رابطه بخشی از جهان آنهاست، در ساختمانها این جنبه اهمیت اساسی مییابد. یا به بیان دیگر، ساختمانها، آنچه را که ما «مکانمندی» جهان مینامیم نشان میدهند. ساختمانها این کار را با قرار گرفتن روی زمین، سربرافراشتن به سوی آسمان،. گسترده شدن د در جهت افقی، و باز و بسته شدن به اطراف خود انجام میدهند.
اصول معماری مدرن
لوکوربوزیه از زمان «بیانیه»ای که پیش از این نقل شد میگوید. گیریم که دیوارها به همان طریقی که من پیشنهاد میکنم. به سوی عرش سر برافراشتند. من نیات شما را درک میکنم. روحیه شما مهربان، وحشی، دلربا یا شریف است.
اما سنگهایی که برپامیدارید باید این را به من بگویند. یعنی لوکوربوزیه به طور ضمنی میگوید. که معماری تا اندازهای فراتر از هنر سازماندهی فضایی است. این نکته مسلماً خصیصه اصلی هر اثر معماری است که فضایی عرضه کند که امکان میدهد زندگی «اتفاق بیافتد». اما این فضا باید با فرمهای ساخته شده در کار مشخص باشد تا بتوان گفت مکان است. یعنی زندگی میتواند در آن «رخ دد». زمانی که چیزی اتفاق میافتد.
در واقع میگوییم که زندگی توانسته است رخ دهد.»، یعنی به طور ضمنی میگوییم که خیلی بیمعنی است که درباره زندگی از یک سو و مکان از سو دیگ صحبت کنیم. مکان جزء مکمل حیات بشری است، و این فرصت مناسبی برای معماری است تا مکانهایی عرضه کند که مناسب زندگی انسان باشد.
منظور از مناسب بودن مکان تنها آن نیست که کارکردها را برآورده سازد. بلکه مکان باید با استفاده از شیوههای قرار گرفتن، سربرافراشتن، گستردهشدن،. باز و بسته شدن، شیوه بودن بین زمین و آسمان را تجسم بخشد. این شیوهها مظاهر آن ویژگیهایی اند که بیانگردرک کلی حیاد در جهان است. “mood” واژه ای است که در ترجمه انگلیسی کتاب لوکوربوزیه برای این معنا به کار رفته است.
معماری مدرن چیست
در گذشته تصور فضا و فرم همچون انگارههایی یکپارچه مینمودند که همزمان دارای خصوصیات اصلی (کلی) و محلی (تفصیلی) بودند. چنین انگارههایی عبارت بودند از ستون، طاق، ستنوری، برج، هرم، و سقف گنبدی. لوکوربوزیه با درک این مطلب معماری را به عنوان «بازی استادانه، درست و شکوهمند حجمهایی که در پرتو نور گرد یکدیگر میآیند… و بدین لحاظ مکعب، مخروط، کره، استوانه، و هرم فرمهای بسیار مهمیاند…» تعریف میکند.
همانطور که پیش از این خاطر نشان شد، معماری مدرن تصور فضایی جدیدی از فضا و فرم، که «همزمانی رویدادها». را به عنوان نقطه عطف در نظر میگیرد، به دست میدهد. این تصورات ریشههایی در ساختار «فلزی و شیشهای» قرن نوزدهم دادند و پیش از سال ۱۹۰۰ به صورت «دستور زبان». منسجم طراحی به دست فرانک لوید رایت ایجاد شدند.
در سال ۱۹۱۴، لوکوربوزیه ساختار اسکلتی برای خانههای “Dom-ino” ی خود با هدف «آزاد سازی فضا از یوغ دیوارهای باربر» طراحی کرد. و «ترکیبات بیشمار آرایهبندیهای داخلی و روزنههای نما» را امکان پذیر ساخت. او با «پنج اصل معماری جدید»ش در سال ۱۹۲۶، تعریف دقیقی از ایدههای جدید به دست داد. یکی از این اصول «پلان آزاد» نامیده میشود؛ و این اصطلاحی است که همواره در نظریه پردازی معماری اهمیت عمدهای داشته است. بعداً مبدأ اهمیت پدیدارشناسی آن را مطرح خواهیم ساخت. تا اینجا فقط میتوانیم بگوییم که پلان آزاد عاملی برای رفع نیازهای فضایی زندگی مدرن را یافت.
معماری مدرن اولیه
با توجه به پلان آزاد، اصل دیگری مطرح میشود که «نمای آزاد» نامیده میشود.لوکوربوزیه در دو اصل دیگر خود، رابطه جدید ساختمان نسبت به زمین وآسمان را تعریف میکند. فرمهای جدیدی که به دست پیشگامان اجرا شدند توانستند تا اندازهای جانشین «انگارههای» گذشته شوند. پیلوتی، پنجرههای کشیده، و بام مسطح در واقع نوعی اهمیت نمادین به دست آوردند. با اینکه عناری جدید مانند سبکها «زبان» یکپارچهای برای فرمها نبودند. اما به نظر میرسد یکپارچگی ظاهری در طول دهه ۱۹۲۰، تولد «سبک بینالمللی» جدیدی را نشان میدهد.
لوکوربوزیه در مقاله خود برای اتحاد ملل به سال ۲۸-۱۹۲۷، تصورات جدیدی را برای کار با مقیاس بزرگ مطرح میکند. که برداشتهای کلی از وجوه غیرمستقیم کار را نز بیان میدارد. در این مقاله فضا امکاناتی ایجاد میکند که از طریق آنها فرم ساخته شده آزاد میگردد. و بدین ترتیب ساختمان با اطراف خود در میآمیزد، در عین حال همانطور که به وضوح گفته میشود، حجمها به اجزاء و کل هویت میبخشند.
بدین ترتیب مقاله «اتحاد ملل» تصورات جدیدی از فض و فرم را ، به علاوه نیز به تحقق چیزهایی از ان دست، به تصویر میکشد. در واقع معماری فقط مسئله چگونگی انجام کارها نیست، بل اینک چه چیزی انجام میگیرد نیز هست . «آنچه» که وظیفه ساختمان است، تجلی شیوه زندگی است. و شکل معماری مدرن بر طبق مکانمندی جهان جدید، تعریف دوباره وظایف ساختمان بود، و باید به راهحلهایی میرسید که واقعاً معاصر باشند.
دنیای جدید و معماری جدید
فهرست مطالب
ریشه های معماری مدرن.. ۱
دنیای جدید و معماری جدید. ۳
تصور فضایی جدید. ۶
سوراخ سوزنی هنر مدرن.. ۱۱
ریشه های معماری مدرن.. ۱۴
مکان جدید. ۲۴
معماران مطرح خارجی.. ۲۷
چارلز جنکس… ۳۸
منتقدان چارلز جنکس چه میگویند؟. ۴۴
پیتر آیزنمن: ۴۵
پل شپارد: ۴۵
مایکل سورکین: ۴۵
ریچارد وستون: ۴۵
آلبرتو پرز گومس: ۴۶
پیتر دیوی: ۴۶
پارادایمهای معماری.. ۴۷
۱٫ الگوهای مکانیکی.. ۴۷
۲٫ معماری ارگانیک… ۴۷
۳٫ معماری مبتنی بر کامپیوتر. ۴۸
۵٫ معماری مبتنی بر اشکال زمین.. ۴۸
۶٫ معماری کیهانشناختی.. ۴۹
۷٫ الگوواره دال معماگونه. ۴۹
خداوند زیباست.. ۵۰
۱- ( پل رودخانه سورن – ابراهام داربی – ۱۷۷۹ انگلستان ). ۶۰
۲- قصر بلورین ( Crystal palace ) – جوزف پاکستون ۱۸۵۱ – انگلیس – لندن.. ۶۱
۳- ( برج ایفل (iffel Tower ) – گوستاو ایفل ۱۸۸۹-۱۸۸۸ – فرانسه – پاریس ۶۲
۴- ( تالار ماشین The machin hall – دوترت و کنتمین – ۱۸۸۹ – فرانسه – پاریس ) ۶۲