هوش هیجانی 4 گانه سالووی و مایر

هوش هیجانی چهارگانه سالووی و مایر

سالووی و جان مایر دو محقق بسیار مشهور در حوزه هوش هیجانی هستند. به اعتقاد آن ها هوش هیجانی اشاره به نوعی از پردازش اطلاعات عاطفی یا هیجانی دارد که دربرگیرنده ارزیابی درست عواطف خود و دیگران، توانایی مناسب ابراز هیجان ها و تنظیم سازگاری هیجانی است. مایر و سالووی بر این باورند که هوش هیجانی باعث می شود تا محیط را درست درک نموده و بتوانیم از طریق خودانگیزی و شناخت احساسان خود و دیگران فرایند تفکر در بستر روابط اجتماعی را تسهیل نماییم.

فهرست مطالب
هوش هیجانی از دیدگاه سالووی و مایر
مدل هوش هیجانی سالووی و مایر
درك ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ
ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ
ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻓﻬﻢ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ
ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻫﯿﺠﺎن ﻫﺎ
خلاصه ویژگی های ابعاد چهارگانه هوش هیجانی
جمع بندی

هوش هیجانی از دیدگاه سالووی و مایر

تلفیق هیجانات و شناخت در ادبیات روانشناسی و همچنین پیوند هوش با مسائل اجتماعی، سرانجام باعث گردید که در ﺳﺎل 1990 ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﮐﺎﻣﻼً ﭘﺮ و ﺑﺎل ﮔﺮﻓﺘﻪ از ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﻇﺎﻫﺮ گردد. این ﻧﻈﺮﯾﻪ بر این منطق پی ریزی شده بود ﮐﻪ برخی از مهارت ها خاص از جمله دﻗﺖ در ﺷﻨﺎﺧﺖ و درك ﺣﺎﻻت ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺧﻮد و دﯾﮕﺮان، و ﮐﺎراﯾﯽ در ﺗﻨﻈﯿﻢ، ﮐﻨﺘﺮل و اﺳﺘﻔﺎده از ﻫﯿﺠﺎﻧﻬﺎ در رﺳﯿﺪن ﺑﻪ اﻫﺪاف بر اساس دو اصل دقت و اثربخشی استوار است.

مایر و سالووی پس از مطالعات گسترده خود هوش هیجانی را توان دليل آوري در باره هيجانات و از طريق هيجانات به منظور افزايش تفكر تعریف نموده اند. توان گفته شده شامل قدرت درك صحيح هيجانات،‌ دستيابي و ايجاد هيجانات به منظور کمک به تفکر،‌ هيجانات و درک دانش هيجاني به منظور تنظیم مسئولانه اي هيجانات جهت رشد و ارتقاء جنبه های هوشي و هيجاني می باشد.

همچنین به اعتقاد این محققان هوش هيجاني استعداد به جريان انداختن اطلاعات هيجاني بطور صحيح و موثر می باشد ‌كه دربرگیرنده استعداد دريافت، ‌شبيه سازي،‌ درك و فهم و مديريت هيجانات می باشد. بنابراین به اعتقاد آن ها یک فرد دارای هوش هیجانی شخصي سازگار يافته،‌ درستكار،‌ خونگرم، ‌مقاوم و خوش بين می باشد.

مدل هوش هیجانی سالووی و مایر

مایر و سالووی برای نشان دادن تفاوت میان توانایی‌های هوش هیجانی و استعدادها یا مشخصه‌های اجتماعی، مدلی با تأکید بر بررسی توانایی‌های ذهنی ارائه کردند. هدف اصلی این مدل بررسی استعدادهای ذهنی خاص برای شناخت و نظم بخشیدن به عواطف است. به گفتۀ آنها، یک مدل جامع و کامل هوش هیجانی باید بر خلاف مدل‌های قبلی که فقط بر روی درک و مديريت احساسات تأکید داشتند، شامل معیارهایی برای فکر کردن دربارۀ احساسات نیز باشد. ﺳﺎﻟﻮوي و ﻣﺎﯾﺮ در گزارش های خود توانایی و مهارت های ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ را در ﭼﻬﺎر ﺟﻨﺒﻪ اﺳﺎﺳﯽ گزارش نموده اند:

درك ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ

توانایی ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮدن ﺑﻪ ﭘﯿﺎم ﻫﺎي ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ، ﮐﺸﻒ ﮐﺮدن و در ﺧﺎﻃﺮ ﻧﮕﻪ داﺷﺘﻦ این ﭘﯿﺎم ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﺻﻮرت ﮐﻪ در زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ظاهر ﺷﺪه اﻧﺪ (از جمله اﺑﺰارﻫﺎي ﭼﻬﺮه اي، ﺗﻦ ﺻﺪا، ﮐﺎرﻫﺎي ﻫﻨﺮي). در واقع آن منعكس كننده دريافت هيجانات و شامل استعداد تشخيص هيجان درحالات ظاهري و وضعيتي ديگران است. اﻓﺮادﯾﮑﻪ در درك ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﻣﻬﺎرت دارﻧﺪ درباره ﻣﺤﯿﻄﺸﺎن ﺑﻬﺘﺮ آﮔﺎﻫﯽ داشته و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ آن ﺳﺎزﮔﺎر ﺷﻮﻧﺪ.

ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ

ﺑﻪ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺗﻔﮑﺮ را ﺗﺴﻬﯿﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ان اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدد. تسهيل گري، ‌شامل توان هيجانات براي كمك و ياري تفكر است. دانش اتصال بين تفكر و عواطف مي تواند براي هدايت برنامه هاي فردي مورد استفاده قرار گيرد. ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت ﺑﻪ دو ﻃﺮﯾﻖ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺗﻔﮑﺮ را آﺳﺎن ﮐﻨﻨﺪ:

الف. از طریق دادن اﻃﻼﻋﺎت درﺑﺎره ﺣﺎﻻت ﺧﻠﻘﯽ ﻣﺎ (ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺪاﻧﯿﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎل، ﻧﺎراﺣﺖ، ﺗﺮﺳﺎن ﯾﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ)
ب. از طریق ﻣﺠﺒﻮر ﮐﺮدن ﻣﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮدن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺳﺎزﮔﺎر ﺑﺎ ﺣﺎﻻت ﺧﻠﻘﯿﻤﺎن، اﻓﺮادي ﮐﻪ در ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ماهرند ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺣﺘﻤﺎل دارد ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎل می شوند، ﻣﺴﺎﺋﻞ را از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﮔﺮا و ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﺎﻧﻪ و وﻗﺘﯽ ﻧﺎراﺣﺘﻨﺪ، از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﻨﻔﯽ ﮔﺮا و ﺑﺪﺑﯿﻨﺎﻧﻪ و وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻀﻄﺮب و ﻋﺼﺒانی ﻫﺴﺘﻨﺪ از ﻣﻨﻈﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪ آﻣﯿﺰ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ. اﯾﻦ اﺳﺘﻌﺪاد اﺣﺘﻤﺎﻻً ﻣﺴﻠﻂ ﮔﺸﺎﯾﯽ ﺧﻼﻗﺎﻧﻪ را ﺗﺴﻬﯿﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻓﻬﻢ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ

آن هایی ﮐﻪ ﺑﺎ ﻓﻬﻢ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﭘﺮورش ﯾﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﻫﯿﺠﺎن ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎن دﯾﮕﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽ ﺷﻮد. ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت در ﻃﻮل زﻣﺎن ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﭼﮕﻮﻧﻪ اﻟﮕﻮي زﻣﺎن ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺮ رواﺑﻂ اﺛﺮ ﺑﮕﺬارﻧﺪ. در واقع آن منعكس كننده توان تحليل هيجانات ، ‌احترام به تمايلات احتمالي در طول زمان و درك پيامدهاي آنها است.

ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻫﯿﺠﺎن ﻫﺎ

منعكس كننده مديرت و كنترل هيجانات است كه ضرورتا شامل سازماندهي شخصيتي است و اين بدان معنا است كه هيجانات در متن اهداف فردي،‌ دانش فردي و هشياري اجتماعي كنترل مي شوند. در واقع این جنبه ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮدن ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت، اﻧﺘﺨﺎب ﻣﯿﺰان ﭘﺬﯾﺮا ﺑﻮدن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت و ﮐﻨﺘﺮل ﻃﺮﯾﻘﻪ اﺑﺮاز ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻓﺮد ﺑﺎ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﭘﺮورش ﯾﺎﻓﺘﻪ، ﺣﻖ اﻧﺘﺨﺎب دارد ﮐﻪ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت را اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﺪ ﯾﺎ ﻣﺎﻧﻊ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮدن آﻧﻬﺎ ﺷﻮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ او ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ در اﺑﺮاز ﯾﺎ ﻋﺪم اﺑﺮاز ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت، ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮد. به طور خلاصه در زیر مولفه های یاد شده و دامنه شمول آن ها گزارش شده است[1].

خلاصه ویژگی های ابعاد چهارگانه هوش هیجانی

درک هیجانی هیجان
توانايي شناخت هيجانات جسمي و روان‌شناختي خود
توانايي شناخت هيجان ديگران
توانايي بيان صحيح هيجانات و نيازهاي مرتبط با آنها
توانايي تمايز احساسات واقعي و كاذب

یکپارچگی هیجانی (تسهیل هیجانی)

توانايي تغيير جهت و تعيين اولويت تفكر فردي
بر اساس احساسات مرتبط با اشياء وقايع و افراد
توانايي ايجاد هيجانات مشخص براي كمك به داوري‌ها و خاطرات مرتبط با احساسات و توانايي استفاده از حالات هيجاني
در جهت تسهيل حل مسئله و خلاقیت

شناخت و فهم هیجانی

توانايي درك چگونگي ارتباط هيجانات مختلف
توانايي فهم علل و پيامدهاي احساسات
توانايي تفسير احساسات پيچيده
مثل هيجانات مركب و حالات احساسي متناقض
توانايي شناسايي و پيش‌بيني احتمال تغيير و تحول هيجانات

تنظیم هیجانی (مدیریت هیجانی)

شامل توانايي ابراز احساسات خوشايند و دردناك
توانايي مشاهده احساسات خود و انعكاس آنها
توانايي درگير شدن
ادامه دادن و دور شدن از حالات هيجاني براساس كارايي و يا نوع داوري فرد در موقعيت خاص=
توانايي مديريت هيجانات خود و ديگران[2].

جمع بندی

همانطور که دیدیم در دیدگاه مایر و سالووی هوش هیجانی از ابعاد چهارگانه تشکیل شده است. این ابعاد عبارتند از؛ درک هیجانی هیجان، یکپارچگی هیجانی(تسهیل هیجانی)، شناخت و فهم هیجانی و تنظیم هیجانی(مدیریت هیجانی). به اعتقاد این دیدگاه افراد از طریق 4 مولفه یاد شده می توانند سازگاری هیجانی ایجاد نموده و روابط اجتماعی خود را تسهیل نمایند.

نظر شما در رابطه با 4 مولفه مهم هوش هیجانی چیست؟ دیدگاه ارزشمند خود را در رابطه با این مدل با ما به اشتراک بگذارید.

منابع

[1] Mayer, J. D., & Salovey, P. (1997). What is emotional intelligence. Emotional development and emotional intelligence: Educational implications, 3, 31.
[2] Mayer, J. D., Salovey, P., Caruso, D. R., & Sitarenios, G. (2001). Emotional intelligence as a standard intelligence.