هرگاه سخن از مدیریت بحران به میان می آید قبل از هر چیز
عمل گرایی و اجرایی بودن در ذهن متبلور می گردد. شاید این نکته خیره کننده در مدیریت بحران، اصلی ترین عامل در فراموش نمودن آن باشد. که تا تعریفی دقیق از بحران بهطور جامع در بین تمامی دست اندرکاران بحث مدیریت بحران ارایه نگردد، هیچگاه قادر نخواهیم بود که به طور قاطع بگوییم بحران ، مدیریت خواهد شد. یکی از عوامل موثر بر تداوم بحرانها ، خصوصا در بحرانهای ایجاد شده بر اثر حوادث ،. تداخل مدیریتها و نیز ناهمگونی دیدگاهها در ارزیابی بحران و در نتیجه نرسیدن به یک
اتحاد و
همبستگی در نحوه مدیریت بر بحران پیش رو می باشد. بدین جهت هدف نهایی این مقاله را رسیدن به دیدی مشترک در تعریف بحران و عوامل ایجاد و کنترل آن انتخاب نموده ام. در این راستا بعد از ارایه نظریه تعادل و شرح کلمات کلیدی آن با تحلیل یکی از بحرانهای اساسی در زمینه زلزله به نحوه استفاده از این نظریه در جهت شرح بحران و نیز کمک به مهار آن پرداخته ام .